معصومه
جمعه، 21 رمضان 91 توی دفتر کار، این عکسو از معصومه گرفتم.
اولین کتابی که دخترم تصویر سازی کرد.
متاسفانه چون اسکنر دم دست نبود و باید می برد به خانم معلم تحویل می داد، با موبایل عکس گرفتم.
برای من که کنارش بودم، از همه جالب تر انتخاب رنگ لباس و فرم چهره و حتی زاویه دادن به تخت پادشاه بود تا عصبانیت و ظالم بودنش رو بیشتر نشون بده.
یک مردی بود که همه ش چوب بر می داشت، کمد درست می کرد. یک بار دیگه خسته شد که هی مشتری میومد و می گفت برام کمد بساز میز بساز. خسته شد. یک دفعه یک کمد هیلی بزرگ ساخت که کسی نیاد بهش چیزی بگه. و قتی ساخته شد، در اونجا رو باز کرد و دید همه مردم دور اونجا ایستاده ن. بعد یکدفعه اومد بیرون اونجا خراب شد.