معصومه
به به به گل اومد
شکوفه گل اومد
به به به ، پُر کن
تا خوشبو بشه همه جا
به به به ، گل بنداز همین جا واستاده م
شکوفه از همه جاها می ریزه خوشبو می شه
خودت به راه من بمون
ببین این پیرمرد چقد فقیره
می خواد نمک درست کنه (1)
نمی تونه به این سختی نمک درست کنه
من میرم به اون همه پولامو بدم
من می دونم خدا باز میده یه عالمه پول
ولی هر کی که گدا باشه
خودش پول داره
من می دونم
-----------------------------------------------------------------------
(1) همون پیرمردای کارگری که نمک از آبهای شور شور درمیارن ، میذارن توی آفتاب تا خشک بشه. برای ما نمک درست می کنن.
یک آدم
یک هزارپا
و یک گربه
یک شعر که پارسال توی خیابون گفته م:
خدای یکتا
ما اونو می پرستیم
یکیه
ما اونو دوست داریم
شیطونو دوست نداریم
میگه قرآن نخونین
ولی ما می خونیم، اون ناراحت می شه.
--------------------------------------------------------
ویک شعر برای بابا و مامان:
مامان شما غنچه منین
بابا شما سقف منین
اگه بارون بیاد ، دیگه من خیس نمی شم.
فقط شما خیس می شین.